English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (353 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
mineralogically U از لحاظ کان شناسی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
geologically U از لحاظ زمین شناسی
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
geologize U در زمین شناسی کارکردن
do while U یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
psychologt U روان شناسی
psychology U روان شناسی
psychics U روان شناسی
gone amok U جنون آنی [روان شناسی]
running amok U جنون آنی [روان شناسی]
amuck U جنون آنی [روان شناسی]
amok U جنون آنی [روان شناسی]
when occasion serves U هر وقت اقتضا کند هر وقت مقتضی باشد
amuck U جنون آدم کشی [روان شناسی]
running amok U جنون آدم کشی [روان شناسی]
gone amok U جنون آدم کشی [روان شناسی]
amok U جنون آدم کشی [روان شناسی]
fit to work U اماده برای کارکردن
person running amok U فرد دچار جنون آدم کشی [روان شناسی]
frenzied attacker U فرد دچار جنون آدم کشی [روان شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
reliability U توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
verification U بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
to work with a will U بامیل کارکردن با شوق وذوق کارکردن
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
compatibility U توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
technical U وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
when U موقعی که
somewhen U یک موقعی
the time arrives that U موقعی می رسدکه
impertinence U نابهنگامی بی موقعی
times U زمانی موقعی
time U زمانی موقعی
impertinency U نابهنگامی بی موقعی
timed U زمانی موقعی
How can you ask? U این باید واضح باشد برای تو
interlunar U موقعی که ماه نامریی است
when does the bill fall due ? U سررسید برات چه موقعی است
interlunary U موقعی که ماه نامریی است
to have stood the test of time U برای مدت زیاد دوام آورده باشد
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
emptier U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
emptiest U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
emptied U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
limit state of failure U حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
middleware U نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
to suggest it is appropriate to do so [matter] U پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. U یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
adc U وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
multisync monitor U صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
tactile U صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
appropriating U مقتضی
requisitioned U مقتضی
requisitioning U مقتضی
requisitions U مقتضی
appropriate U مقتضی
suitable U مقتضی
necessity U مقتضی
requisition U مقتضی
appropriated U مقتضی
material U مقتضی
expedients U مقتضی
appropriates U مقتضی
pertinent U مقتضی
materials U مقتضی
expedient U مقتضی
useful <adj.> U مقتضی
appropriate <adj.> U مقتضی
adequate <adj.> U مقتضی
expedient <adj.> U مقتضی
due U مقتضی
exigencies U مقتضی
exigible U مقتضی
exigency U مقتضی
requirement U مقتضی
advisable U مقتضی
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
to deesm a U مقتضی دانستن
appropriate action U اقدام مقتضی
inadvisable U غیر مقتضی
felicitous U مناسب مقتضی
inappropriate U غیر مقتضی
just U مقتضی بجا
pertinently U بطور مقتضی
inexpedient U غیر مقتضی
infelicitous U غیر مقتضی
proper U مخصوص مقتضی
meets U مقتضی تقاطع
meet U مقتضی تقاطع
transylvania U فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
appropriately U بمناسبت بطور مقتضی
by fits and starts U مقتضی صلاحیت دار
pro renata U لدی الاقتضا مقتضی
due U واجب الاداء مقتضی
it is inadvisable to say that U گفتن ان مقتضی نیست
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
machine address U نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
texts U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
snd U مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
insinuative smile U لبخندی که برای خود شیرینی یا خود جا کنی باشد
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
graphics U تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
with a view to U از لحاظ
with the view of U از لحاظ
for purposes of U از لحاظ
every way U از هر لحاظ
viewpoint U لحاظ
points of view U لحاظ
viewpoints U لحاظ
in the light of U از لحاظ
perspectives U لحاظ
perspective U لحاظ
point of view U لحاظ
style sheet U الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
juridically U از لحاظ حقوقی
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
sexually U از لحاظ جنس
economically U از لحاظ اقتصاد
phases U لحاظ پایه
socially U از لحاظ اجتماعی
juristically U از لحاظ حقوقی
juridically U از لحاظ قضائی
from an economical standpoint U از لحاظ اقتصاد
orthographically U از لحاظ املا
criminally U از لحاظ جنائی
medically U از لحاظ طبی
professionally U از لحاظ پیشه
materialistically U از لحاظ مادیت
exofficio U از لحاظ سمت
politically U از لحاظ سیاسی
municipally U از لحاظ شهرداری
in every respect U ازهر لحاظ
nationally U از لحاظ ملی
phase U لحاظ پایه
militarily U از لحاظ نظامی
pro forma U از لحاظ فاهر
theologically U از لحاظ الهیات
of U از طرف از لحاظ
to all intents and purposes U ازهر لحاظ
surgically U از لحاظ جراحی
phased U لحاظ پایه
in all respects U ازهر لحاظ
qualitatively U از لحاظ کیفیت
sanitarily U از لحاظ بهداشت
technically speaking U از لحاظ فنی
modally U از لحاظ چگونگی
for brevity's sake U از لحاظ اختصار
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1incentive
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com